روزى که ناصر حجازى سرمربیگرى استقلال را دو دستى به فیروز کریمى «هبه» کرد، قطعاً نمى دانست که چنین حال و احوالى پیدا خواهد کرد. مطلوبترین گزینه از نظر ناصر حجازى براى سر و سامان دادن به اوضاع نامطلوب، شخص فیروز کریمى بود. کریمى این پتانسیل را داشت که استقلال را در لیگ برتر دوباره در قواره یک قهرمان بسازد. واقعاً هم که ساخت! چه ساختنى.
?- در بدو ورود فیروز کریمى به استقلال، همه چیز بین او و ناصر حجازى گل و بلبلى بود. فیروز مقابل دوربین هاى تلویزیونى تعارفات را بشدت تکه و پاره مى کرد. آن روزها ناصر خان قصه ما هیچ ملالى نداشت. با خودش یک گوشه مى نشست و بادى در غبغب مى اندخت و مى گفت که چه کردى ناصر خان! عزت و احترام را ببین. عجب انتخابى کردى. حقا که ناصر خانى. روزهاى خوب ناصر و فیروز اما مثل عمر گل بود؛ کوتاه کوتاه.
?- «مدیرفنى یعنى کشک» دهن سلطان را باید طلا گرفت. پروین اگر هزار تا حرف غلط زد، این یکى را عالى گفت. ناصر حجازى حالا با تمام وجود حرف هاى دیروز پروین را پذیرفته اما چه فایده. قضیه حجازى و کریمى، قضیه آب رفته به جوى است که دیگر برنمى گردد. حجازى از کرده خود پشیمان است. اگر مى دانست قرار است از این پس «در» برپاشنه فیروز بچرخد، اصلاً او را نمى آورد. فیروز کریمى هر که را خواست آورد و اگر پافشارى حجازى هم نبود، مهاجرى جاى آتیلا را هم مى گرفت اما کریمى مى دانست که نباید به تعدد پایش را روى دم حجازى بگذارد.
?- طنز پردازى هاى فیروز مقابل دوربین هاى تلویزیونى و رسانه اى کردن مشکلات بازیکنان استقلال اما طاقت ناصرخان را طاق کرد. به هرحال حجازى هم یک ظرفیتى دارد. برخورد احتمالى با پیروز قربانى که حجازى مانعش شد، مدیرفنى استقلال را بر آن داشت تا گوشى همراهش را بردارد و آن طور که فالگوش ها به گوشمان رسانده اند با فتح الله زاده تماس بگیرد و بگوید:
«آقاى فتح الله زاده! این فیروز کریمى دیگر از حد و اندازه گذرانده. استقلال را به طنز مى کشد... بازیکنان استقلال را به طنز مى کشد... کاپیتان استقلال را تحقیر مى کند. این طورى که نمى شود. من که دیگر در استقلال نمى مانم. صد رحمت به امیر قلعه نویى. مى روم تا با او برگردم.»
?- فتح الله زاده در ادامه از حجازى دلجویى مى کند و نوید نشستى را مى دهد که تمام سوء تفاهمات برطرف شود. یعنى حجازى از خر شیطان پایین مى پرد؟
?- به فتح الله زاده فرصت دهید، او سکانس خوبى براى آخر فیلمش مى نویسد
مهدی حمیدی ::: چهارشنبه 86/12/1::: ساعت 2:51 عصر